بیل گیتس زمانی در اظهارنظری جسورانه گفته بود: «ما به بانکداری نیاز داریم اما دیگر نیازی به بانکها نداریم». با نگاه اول به این جمله تصور میکنیم که این کارآفرین اسطورهای، اظهارنظر خود را چند روز یا چندهفتهی پیش منتشر کرده است. جالب است بدانید گیتس، ۳۰ سال پیش این جمله را بیان کرد.
پیشبینی مرگ بانکداری در نتیجهی ظهور فناوریهای جدید، از سالها قبل ارائه میشد. اما هیچگاه این پیشبینی به واقعیت نزدیک هم نشد. از طرفی، بسیاری از فعالان بازارهای مالی و بانکداری نیز با تکیه بر این اتفاقات، معتقدند بانکها تا همیشه زنده خواهند ماند و تهدیدها، بیش از حد اغراق شده هستند. صرفنظر از تمامی اظهار نظرها، سوال اصلی این است: بانکها قابلیت انجام چه کارهایی را دارند که دیگران از انجام آن عاجز هستند؟
بیل گیتس معتقد بود وقتی شرکتهای فناوری بتوانند خدمات اصلی بانکها را ارائه دهند، دیگر نیازی به آنها نخواهیم داشت. اما مشکل اصلی آن است که اکثر مردم، اطلاعی در مورد کارهای انجام شده در بانکها ندارند. در واقع یک کاربر عادی با نگاهی به فناوریهای اطراف خود به این نتیجه میرسد که میتوان بدون این مؤسسهها هم به زندگی ادامه داد. بهعنوان مثال امروزه فرآیندهای تبدیل ارزها، دریافت وام و پرداختهای پولی همگی با استفاده از امکانات شرکتهای فناوری قابل انجام هستند.
البته خدمات بالا، تنها ارزش بانک در دنیای کنونی نیستند. این موسسات سرویسهایی بیش از پرداخت به ما میدهند. خواه نواخواه، بانکها در ذهن ما نشانهی اعتماد، بزرگی و کیمیاگری (تولید پول) هستند. در واقع هیچ استارتاپ جدیدی در حوزهی فینتک نتوانسته است این ترکیب سهگانه را به کاربران عرضه کند. البته وقتی استارتاپها به این ترکیب برسند، دیگر زمان مرگ بانکها خواهد رسید. در ادامه، به بررسی این ترکیب سهگانه میپردازیم.
اعتماد
قطعا بسیاری از ما در برخورد اول میگوییم که هیچگاه به بانکها اعتماد نداریم. بحرانهای مالی، ورشکستگیها و کلاهبرداریهای موسسههای مالی، دلیلی برای این بیاعتمادی هستند. اما بحث ما در اینجا، در ارتباط با تلاش بانکهای بزرگ در جهت رفاه جامعه یا ایجاد ثبات اقتصادی نیست. قطعا آنها چنین هدفی ندارند اما در نهایت، ما برای پولهایمان به کجا اعتماد داریم؟
بهعلاوه، بانکها در بسیاری از کشورهای جهان، تا مبلغ مشخصی بیمه شدهاند. درواقع شما مطمئن هستید که پولتان در بانکها، تحت هر شرایطی تضمین شده باقی خواهد ماند. این قابلیت، توسط شرکتهای کوچک فینتک قابل عرضه نیست، مگر این که آنها نیز مجور بانکداری دریافت کنند.
این مفهوم برای ارز دیجیتال هم صادق است. بهعنوان مثال اگر سرورهای بانک هک شوند و بانک، خسارت زیادی متحمل شود، باز هم حساب شما تحت بیمه بوده و خسارتی به آن وارد نخواهد شد. در طرف مقابل، اگر پول خود را به صورت ارز دیجیتال در یک صرافی نگهداری کنید و صرافی هک شود، احتمالا باید قید آن سکهها را بزنید.
بهعلاوه، اعتماد ما به بانکها، عمیقتر از بازپرداخت پول در مواقع بحران است. ما تاحدودی مطمئن هستیم که پول درون حساب بانکی، برای تأمین سرمایهی کارتلهای مواد مخدر، تروریستها، نقض حقوق بشر و دیگر فعالیتهای مخرب خرج نخواهد شد. البته قطعا برخی بانکها در این زمینه دچار لغزش شدهاند اما بههرحال آنها به دولتها پاسخگو هستند و جریمههای سنگین، انجام این فرآیندهای خلاف را تاحدودی برایشان دشوار میکند.
در مقابل، بسیاری از ارزهای دیجیتال به صورت کاملا واضح منبعی از پولهای مجرمانه هستند. البته، شاید شما مشکلی با خرج شدن پولتان برای این مصارف نداشته باشید اما بههرحال این مورد، یکی از مهمترین تفاوتهای بانک با بازیگران جوان دنیای سرمایه خواهد ماند. در نهایت، هنوز بسیاری از استارتاپهای فینتک هم روی زیرساختهایی استوار هستند که بانکها تأمین میکنند.
بزرگی و گستردگی
ارزش دیگر بانکها، گستردگی خدمات آنها محسوب میشود. امروزه کارتهای اعتباری مشهور در اکثر نقاط جهان قابل استفاده هستند. بهعلاوه، سرعت تراکنشها و انجام همزمان آنها نیز مثالزدنی است. بهعنوان مثال، مسترکارت در هر ساعت ۱۶۰ میلیون تراکنش انجام میدهد و هر تراکنش، بهصورت میانگین، ۱۳۰ میلیثانیه زمان نیاز دارد.
البته، این نوع از گستردگی و بزرگی خدمات، توسط شرکتهای دیگر قابل تکرار خواهد بود. بهعنوان مثال ویچت و علیبابا در چین بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر دارند و حجم بالایی از تراکنشها را مدیریت میکنند. این شرکتها برای رسیدن به این مقیاس، ابتدا اعتماد لازم به پلتفرمشان را ایجاد کردند. بخش اعظمی از این اعتماد نیز با کسب مجوزهای بانکداری و بهنوعی تبدیل شدن به بانک، کسب شد.
بسیاری از کارشناسان بازارهای مالی، شرکتهای بزرگ فناوری در سیلیکون ولی را بهعنوان رقبای احتمالی و بزرگ بانکها در نظر میگیرند. از نظر آنها، این شرکتها پایههای کاربری قوی دارند و میتوانند به مقیاس بانکها برسند. بهعلاوه، زیرساخت لازم برای انجام تراکنشها نیز توسط آنها قابل تأمین است.
فراموش نکنید که در ماههای گذشته، اخبار متعددی در مورد بزرگانی همچون فیسبوک و گوگل منتشر شد و اعتماد کاربران را تاحدودی از بین برد. درواقع این موضوع همیشه مورد سوال خواهد بود که آیا غولهای فناوری میتوانند اعتماد لازم را برای ارائهی خدمات بانکی در کنار خدمات معمول خود کسب کنند؟
در مورد بلاک چین و ارز دیجیتال هم همیشه بحث سرعت در میان بوده است. آیا این فناوریهای جدید هیچگاه میتوانند به سرعت ۱۶۰ میلیون تراکنش در ساعت برسند؟ البته در این زمینه هم پیشرفتهایی را شاهد بودیم. یک شبکهی بلاکچین با ادعای انجام ۶۰ میلیون تراکنش در دقیقه فعالیت میکند؛ اما آیا خواهد توانست در مسیر افزایش سرعت، پایداری خود را هم حفظ کند؟ فراموش نکنید پایداری بلاکچین در این مقیاس چالش همیشگی آن بوده است.
کیمیاگری
آخرین ضلع این مثلث، دشوارترین بخش برای کپی کردن توسط شرکتهای کوچک و البته، پنهانترین آنها محسوب میشود. این مفهوم، سالها پیش توسط مدیر بانک انگلستان یعنی مروین کینگ با نام کیمیاگری معرفی شد. در واقع، تولید پول توسط بانکها، همان کیمیاگری تعریف میشود. این اتفاق در بانکها، در اثر فرآیندی با نامبانکداری کسری انجام میشود که توضیح کامل آن، در حوصلهی این مطلب نیست. بهطور خلاصه، این فرآیند با روشهای زیر تشریح میشود:
- یک بانک، ۱۰۰ دلار موجودی دارد که مشتریان در حسابهای خود ذخیره کردهاند.
- بانک، ۹۰ دلار از این پول را برای وام دادن به بقیهی مشتریان همچون کسبوکارها به جریان میاندازد.
- ۱۰ دلار در حسابهای ذخیره میماند تا با استفاده از آن، پول مشتریانی داده شود که خواستار دریافت پول خود هستند. بهعلاوه، این پول برای جبران وامهای پرداخت نشده نیز استفاده میشود.
در نتیجهی این فرآیند، بانک ۹۰ دلار پول تولید میکند. در واقع، پول در یک لحظه در دو مکان قرار دارد. پساندازکنندگان مطمئن هستند که پولشان در هر زمان در دسترس خواهد بود و همزمان، وامهایی با این پول، به افراد نیازمند به کمک مالی، پرداخت میشود.
این شرایط، در بحرانهای اقتصادی بانکها را با چالشهای بزرگ روبرو میکند. در زمان بحران اقتصادی، همهی مردم برای دریافت آن ۱۰۰ دلار ذخیره به بانک مراجعه میکنند اما بانک، تنها ۱۰ دلار ذخیره دارد و در این حالت، ورشکستگی رخ خواهد داد. البته، سازمانهای تنظیم مقررات تلاش زیادی کردهاند تا ذخیرهی بانکها برای وام دادن را افزایش دهند اما این موضوع، خارج از بحث این مقاله است.
صرفنظر از مثبت یا منفی بودن این روش تولید پول، هیچ شرکت فینتکی نمیتواند چنین رویکردی را انجام دهد. در اینجا باز هم برخی میگویند که سیستم مشکل اساسی دارد و باید تغییر کند. بههرحال، اگر تمام پول تولید شده توسط بانکها، از چرخهی اقتصاد خارج شوند، اعتبار لازم برای کمک به کسبوکارهای در جریان، وجود نخواهد داشت و بسیاری از آنها تعطیل میشوند.
بههرحال روش گفته شده برای تولید پول توسط بانکها، به یکی از نقاط منفی فناوریهای جدید تبدیل شده است. بهعنوان مثال اگر شما وارد یک سیستم قرارداد هوشمند اتریوم شوید، پول شما بهصورت اتر در آن قفل شده و نمیتوان برای کار دیگری از آن استفاده کرد. بهعلاوه اگر در سیستمهای وامدهی آنلاین، پول خود را به کسی وام بدهید، تا زمان بازپرداخت آن هیچدسترسی به پول نخواهید داشت.
اگر پول خود را در بانک پسانداز کنید، آنها توانایی وام دادن پول را خواهند داشت و از آن مهمتر، شما هم همیشه به پول خود دسترسی دارید. بله، قطعا تعریف کیمیاگری بهترین توصیف برای این عملکرد است و خواهناخواه، سیستم مالی کنونی در جهان، بر پایهی آن استوار میماند. درواقع، هر سیستم مالی جدید نیز باید با این فرآیند رقابت کند.
مسائل بسیار دشوار پیش روی فینتکها
استارتاپهای فینتک تاکنون مشکلات آسانی در حوزهی بانکداری را حل کردهاند. همه میدانند که کار کردن با بانکها راحت نیست و این استارتاپها، محیطهای کاربری بهتری فراهم میکنند. البته، قطعا این مشکل دشواری برای حل کردن محسوب نمیشود.
با وجود همهی این نوآوریها، بانکها اعتماد مشتریان را در سمت خود دارند و افراد، بهراحتی پولهایشان را به بانک میدهند. آنها بهقدری بزرگ شدهاند که تراکنشهای مالی در سرتاسر جهان را بدون وقفه انجام میدهند. از همه مهمتر، بانکها پول تولید میکنند و اقتصاد را به گردش در میآورند.
اگر شما هم به فکر راهاندازی سرویسی فینتک، با هدف جایگزینی بانکها هستید، باید بهدنبال راهی برای فراهم کردن این سه مزیت باشید. در غیر این صورت، محصول شما تنها یک رابط کاربری زیبا خواهد بود که وظایف سنگین پشت صحنهی آن، بر عهدهی بانک است.
.: Weblog Themes By Pichak :.